loading...
دنیای دروغین
فردین بازدید : 4 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

سلام ودروذ خدمت همه ی دوستای گلم ....همیشه یه سری حرفا تو دلم بود و هست که هیچوقت نتونستم به زبونش بیارم...همه چیز رو تونستم بگم جز حرفای دلم...کارایی رو انجام دادم که هیچوقت فکرشو نمیکردم

یه روزی روزگار من این بود که با خودم میگفتم چی فکرمیکردم وچی شد...اما حالا میگم چی بودم وچی شدم



فقط الان یه چیز رو به خودم میتونم بگم اونم اینه که واسه خودم   خیلی پشیمونم

دوستای گلم یه چیزی بگم قدر اونایی روکه دارین بدونین نزارین حسرت یه لحظه فقط یه لحظه صداش رو بخورین

خیلی سخته وقتی میبینیش جز شرمندگی نتونی چیز دیگه ای هدیش کنی


فردین بازدید : 4 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)
زمانیکه زنان این شهر
 
 مِهرشان را به حراج گذاشتند،

مردی در اتاقک روسپیخانه‌ها
 
 جا خوش کرد،

دلها زندانی کینه شد و

خانه‌های اجدادی مملو
 
 از فا.ح.شه.های بکر.

پدرها بسترها را به امید مشتری!
 
 به دوش کشیدند و

مردها رجاله‌هایی بصورت شدند

تا جدایی بیش از عشق
 
 ردیفِ شعر شاعران شود
 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد
فردین بازدید : 2 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)
رفتی و چشمای خیسم یادگاری از تو مونده

بی وفایی هات هنوزم تو رو از دلم نرونده

چشم به راه تو می مونم .
 
 تا که بر گردی دوباره

می ترسم وقتی که نیستی دل من طاقت نیاره

گفتن لحظه آخر واسه من هنوز سواله

دیدن دوباره تو فقط تو خواب و خیاله

رفتی اما خاطراتت توی قلب من می مونه

هیشکی مثل تو بلد نیست دلم رو بسوزونه

تا وقتی که زنده هستم چشم به راه تو می مونم

تو دیگه رفتی که رفتی نمیای پیشم می دونم

اما هر کجا که هستی منو تو دلت نگه دار

با چشمای خیس و گریون من میگم خدا نگهدار
 
فردین بازدید : 5 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)
دست به دامن اين خيابان مي شوم گاهي،

خياباني كه وقتي بدون تو بودم

هميشه خيس بود!

حالا...

تمام رويــایــــــِ من شده...
 

darya

فردین بازدید : 5 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)
دریاها غرق خشکی خشکیها خیس بارون

چشمای خیس از اشک اشکای غرق در خون

طپش طپش های تیغ روی رگای امید

فصل شکستن دل شروع شک و تردید

......
فردین بازدید : 5 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)
از همان ابتدا دروغ گفتند
 
 مگر نگفتند که "من" و "تو" ،
 
 "ما" می شویم؟

پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست...
 
 از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟

اصلا این "او" را که بازی داد؟
 
 که آمد و "تو" را با خود برد
 
 و شدید "ما"!

می بینی قصه ی عشقمان را!

فاتحه ی دستور زبان را خوانده است
 
فردین بازدید : 2 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)

کاش میشد هیچکس تنها نبود


کاش میشد دیدنت رویا نبود


گفته بودی باتو میمانم ولی


رفتی و گفتی که اینجا جا نبود


سالیان سال تنها مانده ام


شاید این رفتن سزای من نبود


من دعا کردم برای بازگشت


دستهای تو ولی بالا نبود


باز هم گفتی که فردا میرسی


کاش روز دیدنت فردا نبود …

فردین بازدید : 2 سه شنبه 26 فروردین 1393 نظرات (0)

عشق


خاطره‌يی‌ست به انتظارِ حدوث و تجدد نشسته،


چرا که آنان اکنون هر دو خفته‌اند:

در اين‌سوی بستر


مردی و


زنی


در آن‌سوی.


تندبادی بر درگاه و


تندباری بر بام.

مردی و زنی خفته.

و در انتظارِ تکرار و حدوث


عشقی


خسته.

فردین بازدید : 6 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

ای دنیای بی وفا ببین چه کارا باهامون کردی...

ای دنیا ببین چه کارهایی بازندگیمون کردی....

 ای دنیا ببین چه کاری بادنیام کردم.....دیگه خستم از این بازیا...

خدایا دنیات بدجور با دنیام بازی کرد...

خدایا مگه میشه نسبت به دنیات بی توجه باشی...

خدایا یه خواهش به این دنیات بگو بادنیام بازی نکنه........

 

 

 

 

تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    ardakan uni

    ardakanuni.blogfa.com

    آمار سایت
  • کل مطالب : 102
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 81
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 82
  • بازدید ماه : 123
  • بازدید سال : 131
  • بازدید کلی : 1,448